چرا چنین شده ای؟
آه که عشق ما طنابی است خشن
که ما را بر هم گره می زند
با نشانه زخمی بر تن مان،
هر گاه که سرِ رها شدن داشته باشیم
از این زخم ،
سر جدا شدن از هم ،
گرهی دیگر بر ما میزند
با زخمی دیگر و آتشی دیگر.
چرا چنین شده ای ؟
تو را که می نگرم جز دو چشم
چون چشم همگان چیزی نمی بینم ،
دهانی را که ، زیبا تر از هر دهانی ،بوسیده ام
و تنت را می بینم چون تمامی تن ها
که بی هیچ خاطره ئی از من جدا شدند.
در زیر پوست تو زیر چشمان تو ،
چیزی نیست ،
درون دلت
جریانی بلورین
بی اینکه بدانند چرا میلرزد و نغمه سر می دهد .
چرا،چرا،چرا،
عشق من ، چرا؟
پابلو نرودا
سلام ممنونم علی جان از اظهار لطفت
این متن شما هم واقعاْ زیباست
فقط حیف که اینجا گل نداره تا من برای شما بزارم اما همین جوری قبول کن دیگه (گل)
کجایی علی؟
چرا چنین شده ای ؟
درون دلت
جریانی بلورین
بی اینکه بدانند چرا میلرزد و نغمه سر می دهد .
چرا،چرا،چرا،
تو خودت فرو رفتی
علی جان همه جا مشکلات قوی هستند و همه درگیر هستند با مشکلات
ناملایمات
اما تو که قوی هستی..تو میدانی خدایی هست همانگونه که من میدانم
میدانیم که به دادمان میرسد.
باید امید داشته باشیم.
با تمام چیزهای وحشتناکی که دورو برمان میبینیم
اما باز امید داریم
که خدایی هست که میتوان فریاد را به پیشش پیشکش کرد
منهم با دردی بروزم
دردی که جامعه را از درون و برون میخورد
موریانه ای که زمان نمیدهد برای تفکر و اندیشه
اما با این وجود
باز هم میدانم خدایی هست.
میشینم به امید روزی که از سر لطف نگاهی بیاندازد
هر چند میدانم که
هست.........
salam khobi ali jan che khabar dige kam peydam kam peydayi matlabe ghashangi bod ey wal khosh omadi be weblage adamye bi ehsas eshgho in harfaro welesh eshghodidi bereson salame maroo behesh bye
من اپم
اپ کردی خبرم کن
دفعه بد خبرم نکنی منم نمیام ها