درباره من
تضاد و تقابل پیوسته پابر جاست .
گاه تحت کنترل هستیم و گاه نه
محکوم هستیم که انتخاب کنیم.
اما به طور حتم عشق ما برای همیشه پایدار است.
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- علی 54
بایگانی
- تیر 1387 1
- خرداد 1387 2
- اسفند 1386 2
- بهمن 1386 2
- دی 1386 3
- آذر 1386 3
- آبان 1386 5
- مهر 1386 5
- شهریور 1386 4
- مرداد 1386 7
- تیر 1386 9
- خرداد 1386 5
- اردیبهشت 1386 6
آمار : 105051 بازدید
Powered by Blogsky
دستان تو
نـرمـی دسـتـانـت
نـرمـی دسـتـانـت
از فراز زمان
فراز دریاها و دودها
فراز بهاران
پرواز کنان سر رسیدند،
و زمانی که بر سینه ام نهادی شان
شناختم
آن دو بال زرین کبوتر را
آن خاک رس را
آن رنگ گندم را.
تمــامـی سـالـیـان زنــدگـی
تمــامـی سـالـیـان زنــدگـی
در پی آن ها همه سویی رفتم.
از پله ها بالا رفتم،
از خیابان ها گذشتم،
قطارها بردندم،
آبها بردندم،
و در پوست انگور
گویی تو را لمس کردم.
جنگل ، ناگاه
تن تو را برایم آورد .
بادام ، نرمی ناز تو را
در گوشم خواند،
تـا آنــکـه دســـتـان تـــو
تـا آنــکـه دســـتـان تـــو
بر سینه ام گره خوردند
و در آنجاهمچون دو بال
سفر خود را به پایان بردند
پابلو نرودا
علی
چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:55
سلام
امیدوارم بهت خوش گذشته باشه...
موفق باشی مثل همیشه
با احساس و کم نظیر بود
دلت شاد
زیباست علی...چند مرتبه خوندم
دلت شاد
ممنونم یاسی عزیزم تو خیلی به من لطف داری
همیشه قبل از اینکه خبرت کنم به من سر میزنی
خیلی ممنون و متشکرم
امیدوارم که خیلی خیلی زود کارت درست بشه
برات دعا میکنم
سلام
امید وارم خوش و خرم باشی
راستی اپم با یه مطلب توپ بیا پیشم
خب بود .
سلام آقا علی
خوبی؟؟
خوش گذشت؟؟
من عاشق اینجور نوشته هام یه خورده شبیه نوشته های مصطفی مستوره
*قشنگ بود*
ممنون که خبرم کردی
**موفق باشی**
.
.
.
زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ، چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
امیدوارم تبریز بهت خوش گذشته باشه.
نوشته هات هم که مثل همیشه عالی اما باز ننوشتی از کیه؟ !
سلام آره خیلی خوش گذشت
البته ما تو خود تبریز نبودیم پسر خالم یه باغ تو اسکو گرفته که یه ویلا ساخته که اونجا بودیم عجـــــــــــــــــــــــــــــــــب هوایـــــــــــی
ای کاش تمام زندگیم اونجا بود
معذرت این متن از پابلو نرودا هستش
دوست خوبم
salam khobi mer30 ke g habel donesti biyam bebakhshid age dir o madam mosaferat bodam sheret harf nadasht moraghebe khodet bash bye
در پوست انگور
گویی تو را لمس کردم.
جنگل ، ناگاه
تن تو را برایم آورد .
بادام ، نرمی ناز تو را
در گوشم خواند،
سلام علی جان
اول خواستم بگم زیبا بود وبعد یه سوال بپرسم
تو خیلی کارای ترجمه رو می خونی نه ؟
البته اینم یه روشه وزیبا هم هست اما کاش رو ظرافت های زبان خودمون بیشتر کار کنی
موفق باشی
سلام هلال عزیز
آره من کتاب زیاد میخونم این مدل هم بیشتر میخونم من اگه به زبان پارسی بی احترامی کردم دوست دارم که به من خبر بدی در هر صورت ممنونم که ایراد های کارم رو بهم گزارش میدی،( استاد من )
من هر مطلب و متن زیبایی که بخونم میزارم تو بلاگم اگه خوب نیست بگو
سلام خوبی بازم مثل همیشه گل کاشتی خیلی قشنگ بود
سلام به داداش بی معرفت خودم دیگه حسابی سنگ تموم گذاشتی ممنون بابا اینهمه لطف تو رو چطوری من جبران کنم ها ؟ خوب یه چیزی بگو ؟ مرد حسابی هی اومدیم کامنت گذاشتیم گفتیم داداش اومدی خبر کن خبر که نمی کنی سایه ات هم سنگین شده . خوبه حالا باهات قهر کنم ؟ با اینکه از دستت عصبانیم متنت قشنگ بود هنوز تغییر نکردی . آپیدم بیای خوشحال میشم
وایــــــــــــــــــی معذرت میخوام
از دست من ناراحت نباش
خواهش میکنم .
میام پیشت حتما
سلااام...
با احساس بود.مهم آخرش بود ...دستها همونجایی به هم گره خورد که باید...رسیدنها همیشه قشنگه مخصوصا اگر بخاطرش تلاش هم بشه...
به هر حال متن جالبی بود.ممنون
این وبلاگ عاشقانه رو ببین تا کفت ببره.
مخصوصا آرشیو تیرماه رو.
www.f12hichkas.blogfa.com
www.fhichkas.blogfa.com