درباره من
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- علی 54
بایگانی
- تیر 1387 1
- خرداد 1387 2
- اسفند 1386 2
- بهمن 1386 2
- دی 1386 3
- آذر 1386 3
- آبان 1386 5
- مهر 1386 5
- شهریور 1386 4
- مرداد 1386 7
- تیر 1386 9
- خرداد 1386 5
- اردیبهشت 1386 6
نامهء بدرود
بدرود ، اما تو خواهی بود
با من ، تو خواهی گشت
درون قطره ئی خون در میان رگهای من
و یا بیرون ، با بوسه ئی که صورتم را می سوزاند
یا با کمربندی آتشین به دور کمرم .
شیرین من ، بپذیر
عشق بزرگی را که از زندگی من بیرون آمد
و در تو سرزمینی نیافت
و در جزایر نان و عسل
راه گم کرد .
من تو را
پس از توفان ،
پس از هوای باران شسته
و درآبها یافتم ،
پاهای زیبای تو چون ماهیان می درخشید.
محبوبم ، من راهی نبرد هستم.
زمین را می خراشم تا غاری برای تو بسازم
و آنجا ناخدای تو
با گلهایی در بستر در انتظار تو خواهد نشست.
دیگر نیندیش ، شیرین من ،
بر تلخی هایی که میان ما گذشت
چون آذرخشی سوزنده
و خاکسترش را جا گذاشت
من در این ساعت به انتظار توام ،
در همه ساعت ها به انتظار توام .
سلام.
حالت خوبه؟
انشا... انتظارت به سر برسه .
میلاد مبارک شعرتون قشنگه.
موفق و مستدام باشی.
خیلی وقت بود آپ نکرده بودید.
خدا نگهدار.
سلام
ممنون
امیدوارم
آخه خیلی بی حوصله بودم که آپ کنم اما هر روز میومدم که وبلاگای شما هارو ببینم
ممنونم که به من سر زدی
انتظار آزار دهندست
هیچ وقت دوسش نداشتم
و همیشه هم تجربش کردم
علی جان یه پیشنهاد
میشه شعر که مینویسی اسم شاعرش رو هم اون زیر بنویسی؟
سلام
این شعر ادامه داشت به این خاطر ننوشتم این شعر هم از پابلو نرودا هست دوست عزیزم یا ادامش رو مینویسم یا تو پست جدید میزنم ادامش رو
نظر تو چی هستش؟
salam karet harf nadare ey wal dari hamishe m ovafagh bashi bye
سلام ابی عزیزم
خیلی لطف کردی
تو همیشه نظر لطف داری نسبت به من
سلام
ممنون که خبر دادید..
شعر های قشنگی هستند..
فکر میکنم این ۲ جمله٬ جمله های طلایی شعر باشن
؛؛درون قطره ئی خون در میان رگهای من
و یا بیرون ، با بوسه ئی که صورتم را می سوزاند؛؛
شاد باشی
سلام خواهش می کنم
ممنونم که به من سر زدی
دقیقا با نظرت موافقم
تو هم شاد باشی دوست عزیزم
سلام
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا می شگند
بشگست دلم کسی صدایش نشنید
اری دل ما بی صدا می شکند
خوب بود . بالاخره دلتنگی هات کار دستت دادن
ما هم فقط از دار این دنیا همین دلتنگیها رو داریم
نه میتونیم بریزیمش دور نه میتونیم نگه داریمش
خیلی داغونم
انتظار.....
واژه ای سنگین...
دلت شاد
سلام
بازم مثل همیشه زیبا بود دوست من
موفق باشی
سلام داداش من اومدم . هنوز هم حرف حرفه دلتنگی داداش حسابی خسته ام . حال روز وبلاگم هم روز به روز داره غریب تر میشه خودم هم دیگه جرات نمی کنم بهش سر بزنم چه برسه به اینکه واسه رفقا کامنت بزارم که : بیایید آپ کردم !
کاش زود تر این نفس ها به آخر برسه .
با یه دلتنگی دیگه آپیدم اما غمگینه داداش خیلی غمگین .
به امید سبز بودنت .
انتظار تنها واژهای که ۴۵روزه دارم باهاش دستو پنجه نرم میکنم
مثل همیشه قشنگ بود
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال من
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
سلام علی آقا
با تاخیر
ممنون از حضور گرمت در سوگند عشق
مثل همیشه زیبا
امیدوارم هرچه زودتر این انتظارت به سر برسه و تموم بشه
**موفق باشی**
سلام سارا جان
من مدتی هست که انتظارام به اخر رسیده
یهنی اخر خط ودریغ از ذره ای امید برای زنده بودن
سلام
میلاد امام زمان رو تبریک میگم
جشنه: تشریف بیار خوشحال میشم
"دو" پست با هم زدم [لبخند] بخونشون: مدتی نیستم حلال کن منو ودعا!!
یا حق[گل]
اسم شعر با مفهومی که من از آن دریافتم کمی منافات دارد شاید من اشتباه متوجه شده ام ...
اینکه به انتظارت باشم بدرودی در میان نخواهد داشت.آنجایی را دوست دارم که راهی نبرد میشود تا غار بسازدو باز هم کسی
منتظر است...
کسی مانده است که خواهد آمد.
باور کن! کسی که امکان آمدن را زنده نگه میدارد.
بنشین به انتظار ...
خوب خوب داری خوب می شی .
سلام خدمت شما بزرگوار.
آپ کردم منتظرتون هستم.
شاداب و سرزنده باشی.